- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه محرم
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه صفر
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه رجب
- سایت قرآنی تنـــــزیل
- سایت مقام معظم رهبری
- سایت آیت الله مکارم شیرازی
- سایت آیت الله نوری همدانی
- سایت آیت الله فاضل لنکرانی
- سایت آیت الله سیستانی
مدح و مناجات با حضرت سیدالشهدا علیهالسلام
نـام تـو اذانیست که از روی مـنــاره انـداخـتـه در سـیـنـۀ مـا شـورِ دوبـاره لـب تر نـکـنی نیز فـدایـی تو هـسـتـیم عــشــاق نـدارنـد نــیــازی بـه اشــاره رازیست در این آتش عشق تو، وگرنه ایـنگـونه نـمـیزد به دل خـلـق شراره عمریست که با روضه انیسیم و دل ما هرگـز نـرود جـای دگـر در پی چـاره این دوریِ از کرب و بلا چند صباحیست انـداخـتـه دیـگـر نـفـسـم را به شـمـاره سـرگـرم مناجـات شدی در دل گـودال تا اینکـه جـهـان را بکـشانی به نظاره ای یـوسف زینب! که دریـدنـد تنت را زیـنب چـه کـنـد با غـم پـیـراهـن پـاره
: امتیاز
|
مدح و مناجات با حضرت سیدالشهدا علیهالسلام
اگـر مرا نـظـر لـطـفـت انـتخـاب کـند مـرا که ذرّهام عـشـق تـو آفـتـاب کـند چه راحت است عروج شکسته بالانت چـرا که بـا تـو خـدا آه را ثـواب کـنـد
: امتیاز
|
غزل مناجاتی اول مجلس، مدح و مرثیۀ سیدالشهدا علیهالسلام
کدام خاک شبیه زمین کرب و بلاست؟ کدام روزِ دگر مثل روز عاشوراست؟ در این زمـانـۀ درد آفـریـنِ غـم پـرور کدام خاک به جز تربت حسین شفاست؟ شـبـیه گـنـبـد نـورانیاش مگـر داریـم؟ به زیر قـبّه بیا، تُـقـبَـلُ الـدعا اینجـاست مـقـام زائـر او را چگـونه وصف کـنم که حسرت همه در روز محشر کبراست چنان لـبالـبـم از شوق کـربـلای حسین که جان اگر بسپارم در این طریق رواست همیشه عـشق زیـارت به سـیـنهام بوده هزار شکر که خیر مرا خدا میخواست اگر صدا زده هل من معین امام حسین به فکر یاری خود نیست فکر یاری ماست نـمـانـد نــام یــزیـد و یــزیــدیــان امــا نگـاه کـن همه جا نـام سـید الشهـداست گـذشـته است اگر سـالهای پـی در پی ولی هنوز عـلمهای عـشق پا برجـاست ولی هـنوز حسین و مسیر او باقیست مسیر عالـم و آدم اگر به سوی فـناست گـنـاهـکـار تـرینم ولی به روز حـساب حساب گریهکن روضه از بقیه جداست به هر بـهـانه بـرای حـسـین میبـاریـم که گریه یاری غمهای مادرش زهراست
: امتیاز
|
مدح و مناجات با حضرت سیدالشهدا علیهالسلام
دنــیـای بـیتـو رنـگ آسـایـش نـدارد این زنـدگی بیعـشق تو ارزش ندارد ما را مران از خانهات چون هیچ جایی انــدازه ایـن خـــانــه آرامــش نــدارد حُب تو شرط بخـشش اهل گـناه است بـیـچـاره آنـکـه بـاب آمــرزش نـدارد جز در عزای تو که اندوهی عظیم است چـشــم تــرم انـگـیــزه بــارش نـدارد بـدجـور دلـتـنـگ غـروب کـربـلائـیـم گریهکنت غیر از همین خواهش ندارد این زندگی بیعشق تو همزاد مرگ است بیعـشق تو این زنـدگی ارزش ندارد
: امتیاز
|
مدح و مناجات با حضرت سیدالشهدا علیهالسلام
سرت اگر چه در آن روز رفت بر سرِ نی نخـورد دشمنت اما جُـوِی ز گـندم ری سری که بود دمادم به روی دوشِ نبی سری که بر سرِ نی شد به جرم حقطلبی سرت شریفترین سجدهگاهِ باران است سـرت امـانتِ سنگـینِ روزگاران است منـم مسافـر بیزاد و بـرگ و بیتوشه سلامِ من به تو، ای قـبلهگـاهِ ششگوشه ســلام وارث آدم، ســلام وارث نـــور سلام مصحف و تورات و انجیل و زبور سـلام مـا بـه تـو ای پـادشـاه درویـشان چه میکـنند ببـین با تو این کجاندیـشان تو آبـروی شـرف، آبـروی مرگ شدی کتاب وحی تو بودی و برگ برگ شدی تو در عراقی و رو کردهای به سمت حجاز مـیان مـعـرکه هـم ایـستـادهای به نـماز بخـوان که دل به نـوایی دگر نـمیبـندم که خـورده تـیر غـمـت بر دوازده بـندم چه بـا مـرام شـمـا کـردهانـد بـیدیـنـان هـزار بـار تو را سـر بـریـدهانـد اینـان چه سود بعدِ تو چون برده، بندگی کردن حـبـابوار، یــزیــدانـه زنـدگـی کـردن حسین گـفتن و دل باختن به خویِ یزید بدا به غـیرت ما کـوفـیانِ عـصر جدید چه زود در کنفِ رنگ و رِیب فرسودن مـدام بـردۀ تـزویـر و زور و زر بودن چه سود دل به غمت دادن و زبانم لال حسین گفتن و.. آتش زدن به بیتالمال حسین، کـوفی پیـمـانشکـن نمیخواهد حـسـین، سـیـنهزنِ راهـزن نمیخـواهد حسین را، ز مرامش شناختن هنر است حسین دیگری از نو نساختن هنر است » بزرگ فلـسفۀ قـتل شاه دین این است که مرگ سرخ به از زندگی ننگین است« »نـماز شـام غـریـبان چو گریه آغـازم به مـویـههای غـریبـانه قـصه پردازم« سلام، کوهِ غـم و کوهِ صبر و کـوهِ بلا سـلام، حــنـجـرۀ بـیبـدیـل کـربو بـلا تو با مـرامِ حـسینی میان کـوفه و شـام بنـای ظـلـم فـرو ریـخـتی به تـیغ کـلام بگو به ما که به گوشَت مگر چه خواند حسین بگو! مگر ز لبانش چه دُرّ فشاند حسین بگو که گفت من این راه را به سر رفتم به پـایبـوسیِ این راهِ پُـر خـطـر رفـتم تو هم به پای برو ما نگاهمان که یکیست مراممان که یکی رسم و راهمان که یکیست بگو که گفت: هلا نور چشم من زینب! بخوان به نام گل سرخ در صحاریِ شب بخـوان که دود شود دودمـان دشمن تو بنای جـور بلرزد ز خـطبه خـواندن تو نـبـیـنـمـت که اسـیـر حـرامـیـان بـاشی اسیـر فـتـنه و نـیـرنگ شـامـیان بـاشی که در عشیرۀ ما عشق، ارث اجدادیست اسارت است که سنگِ بنای آزادیست سلام ما به اسـارت، سلام ما به دمشق ســلام مـا بـه پـیـامآورِ قــبـیـلـۀ عـشـق ببـین نشـسته به خون، مقـتل لهـوفیِ ما گرفـته رنگِ فـغـان نامههـای کوفیِ ما شرابِ نور که هشیار و مست خورده تویی که گفته است که کشتی شکستخورده تویی سرت اگر چه در آن روز رفت بر سرِ نی نخـورد دشمنت اما جُـوِی ز گـندم ری
: امتیاز
|
مدح و مناجات با حضرت سیدالشهدا علیهالسلام
حال ما در غـم عـظـمای تو دیدن دارد در غـمِ تـشـنگیات اشک چکیدن دارد تو بخوان باز بخوان باز که از لبهایت صوت قرآن به روی نیزه شنیدن دارد چـقدر بـوی دل و مـوی پریـشان آورد از سر نـیـزه نـسیـمی که وزیـدن دارد خـیزران بر لب تو میزند آتش بر دل مـیکــشـم آه کـه ایـن آه کـشـیـدن دارد گـاه گـاه از دل آشـفـتـۀ خود میپـرسـم غنچهای خشک که پرپر شده، چیدن دارد؟ عـیـد قـربـان شده و نـوبت تـو شـد اما خـنجر این بار چرا قصد بریدن دارد؟ کــاروان تـو کـجـا و مـنِ خـسـتـه امــا دل من هم به خـدا شـوق رسیـدن دارد
: امتیاز
|
غزل مناجاتی اول مجلس، مدح و مرثیۀ سیدالشهدا علیهالسلام
ما را اسـیـر هـجـر شه بی کـفـن مکـن تـنـبـیهمـان به فـاصـله انـداخـتن مکـن مـن آمـدم به خـیـمـه تـو تـا بـبـیـنـمـت حـال مـرا چـو حـال اویس قـرن مکـن یا رب قسم به پنج نمازی که خواندهایم مـا را جـدا ز خانه این پـنـج تن مکـن ما را خـدا ز خاک حـرم آفـریـده است ما را شبیه خویش تو دور از وطن مکن با اشک چـشـم کـار گـدا پیـش میرود بیگریه بین روضه مرا سینهزن مکن با پهلوی شکـسته کـفن دوخـت فـاطمه ای شمر، بیوضو کفنش را به تن مکن هرچه که داشتی همه غارت شده حسین دیگـر اشـارهای به عـقـیـق یـمن مکـن
: امتیاز
|
غزل مناجاتی اول مجلس، مدح و مرثیۀ سیدالشهدا علیهالسلام
السـلام ای امـام نـوکـرهـا پـاسـخـت الـتـیـام نوکـرها یا حسین است آخرین حرف و مُـهـر حُـسن خـتام نوکرها
: امتیاز
|
غزل مناجاتی اول مجلس، مدح و مرثیۀ سیدالشهدا علیهالسلام
از میان روضهها هر سالکی رد میشود روح سرگردان او روح مجّرد میشود غالباً دور از حرم خیلی مصیبت میکشم غالباً دور از حـرم آنچه نـباید میشود در به رویم بسته تا که باب توبه وا کند شکر حق که رحمت خاصش مشدّد میشود آنقدر تحـویل میگـیـرد تـفـضل میکند آدم نـابـاب هم ایـنـجـا مـقـیّـد مـیشـود شهرتش در عرش از کرببلا بالاتر است او سفارش میکند نوکر زبانزد میشود فیهِما عِینانِ تَجریان دو تا چشمی است که بین جنّت نیز گریان دو مرقـد میشود این حرم توحید محض و آن حرم آئینهاش بین عباس و حسین، عالم مردّد میشود از نجف تا کربلا چون سفرهدارش مجتباست بیشتر از هر مسیری رفت و آمد میشود ترس دارم قاتلش را هم ببخشد در جزا من حسین را میشناسم، او بخواهد میشود پیکرش را تیغ و نیزه پارهپاره کرده است زیر پا یک جلد قرآن، صد مجلد میشود اسبها را یک به یک از سینهاش رد میکنند مادرش بر سر زنان از پیش او رد میشود
: امتیاز
|
غزل مناجاتی اول مجلس، مدح و مرثیۀ سیدالشهدا علیهالسلام
عود تا عود است باید در پی مجمر بیفتد رزق ما باید به دست ساقی کوثر بیفتد نفس سرکش را به بند معرفت باید ببندی جنگ باید در ید مردان جنگـاور بیفـتد تا توان داری بیا جبران لغزشهای خود کن توبه را نگذار تا به ساعت آخـر بیـفـتد دود بیدینی به چشم مردم دیندار رفته آتش غفلت به جان چوب خشک و تر بیفتد فیض پشت در نشستن را نگیرد کاش از ما آن امیری که به پای او سر نوکر بیفتد هر چه بد باشم یقین دارم که او خوب است با من طفل بازیگوش کی از چشم یک مادر بیفتد؟ در ثواب روضۀ ارباب این بس که جهنم سرد خواهد شد اگر اشکی ز چشم تر بیفتد کاش میمـردیم از داغ عـلیِ اصغر او کاش محشر کار ما دست علی اکبر بیفتد جان زهرا را به لب میآورد وقتی حسینش اولاً بیجـان و تـشنه ثانیاً با سر بیـفـتد مادرش گیسو پریشان میکند وقتی ببیند شمر با خنجر به جان گودی حنجر بیفتد آه از آن لحظه که انگشتر از انگشتت در آمد نیزهای را که سنان کوبید از پشتت در آمد
: امتیاز
|
مدح و مناجات با سیدالشهدا علیهالسلام ( مناجات اول جلسه)
عمریست در هوای غمت گریه کردهام با گریههـای محـتـشـمت گریه کردهام من روضهخوانم و غم تو میکشد مرا با داغ و درد با اَلـمـت گـریـه کـردهام چشمم به دستهای میاندار بودهاست با ضرب سـینۀ دو دمت گـریه کردهام خـیـرُالاُمـور زنـدگـیـم روضـۀ تو شد در زیر سـایـۀ عـلـمـت گـریـه کردهام هم دست دادهای و هم انگشتری حسین از این سخاوتت، کرمت گریه کردهام ابن الشبیب روضه داغت شدم چـقـدر از غـصۀ سـپـاه کـمت گـریـه کـردهام مَن بَـکَّـتِ الـسَـمـاءُ شـنـیـدم و، بعد با اهـل خـیـام مـحـتـرمت گـریـه کردهام من خواب دیدهام که شبی زائرت شدم تنها نشـسته در حـرمت گریه میکنم
: امتیاز
|
مدح و مناجات با سیدالشهدا علیهالسلام ( مناجات اول جلسه)
از این جهان، گدائیات آقا برایِ ماست پس ماندگار در همه عالم برایِ ماست در مجـلسِ عزایِ شما سـیـنه میزنـیم یعنی که وقف روضهتان دستهایِ ماست این پـیـرهـن سـیـاه عـجـب آبـرو دهـد پیـراهنِ غـلامیات آخـر ردایِ ماست در زیر سایۀ عـلـمت صف کـشـیدهایم بیخود نیست کلّ جهان در لوایِ ماست هر جا حـسین گـفـته شود اهلِ گریهایم نامِ حـسین درهمه جا کـربـلایِ ماست ما را مـریضِ عشق قـلـمداد میکـنید؟ ای روضـهها همه دار الـشـفایِ ماست باشد قـبـول نـالـۀ زهـرا شـنـیـدنیست لـبـیک گـفـتن از بـرکاتِ ولایِ ماست
: امتیاز
|
غزل مناجاتی اول مجلس، مدح و مرثیۀ سیدالشهدا علیهالسلام
هَرکَس در این دُنیا پِیِ کارِ حسین است روزِ قیامَت جُزوِ اَنصارِ حسین است بـازارِ گِـریه گَـرم بـاشَد تـا که زَهـرا دَر روضهها اَوَّل عَزادارِ حسین است کـرب و بَلا رَفته خـیـالَـش جَمع باشد دَر روزِ مَحشر بینِ زُوّارِ حسین است اَصلاً بـدونِ اشک، چَـشمِ کـور بهـتر آن دیدهای خوب است که زارِ حسین است هِـنـگـامِ گـریـه روبـروی ما نِـشـیـنَـد طوبی به چَشمی که گُهَربارِ حسین است شَرمنده شُد حُر، که سَرافرازِ جَهان شد قَـلـبِ پَـشـیـمان، آبِرودارِ حسین است گـودال را با چِـشمِ دِل صَدبـار دیـدیم این سینه مَقـتَلهای سَیّارِ حسین است سَـربـازهـای زِیـنــبـیِّــه رَسـتـگـارنـد فـرمـانـدۀ آنـهـا عـلـمـدارِ حسین است
: امتیاز
|
مدح و مناجات با حضرت سیدالشهدا علیهالسلام
چندیست کام از مرقدت سودای خام است هجران زده بوسیدنش عرض سلام است سنگ است سهـم مـرغ از بامت پـریده هـر دانـهای جـز دانـۀ بـام تو دام است اولاد دخــتـر بـا پــسـر فــرقـی نــدارد تا تو امیری، این کنیز است آن غلام است خاکی که خونت ریخت بر آن میتوان خورد در مذهبی که خاک و خون خوردن حرام است از غــصــه سـهــم سـیــنــهام آه دمــادم سهم دو چشمم در غمت اشک مدام است بر تـو چه رفـتـه که دلـیـل گـریه حـتی گـاهی صـدای آب یـا بـوی طعـام است یا ذوقمرگِ وصل، یا دقمرگِ هجران ما مرگمان حتمیست، میل تو کدام است؟
: امتیاز
|
مدح و مناجات با حضرت سیدالشهدا علیهالسلام
دور نمیشود دمی ذکر تو از زبان من دل ز همه بریدهام عشق تو آب و نان من من چه کنم که عاقبت کربوبلا بری مرا از غم دوری حرم روی لب است جان من مهر تو در سرشت من، عشق تو سرنوشت من روضۀ تو بهشت من، راحتی روان من زنـدگیام فـدای تو، سر بـدهم بـپای تو سیـل شده برای تو، گـریۀ بیامـان من ای تو سفینۀ نجات، عشق و امید کائنات راه تو بهترین صراط، اختر آسمان من مکه، منای من تویی، قبله نمای من تویی هر طرفی که رو کنی، قبله دهی نشان من پارۀ قلب مصطفی، رأس تو روی نیزهها سینۀ تو به زیر پا، خاک بر این دهان من وای زمین نشستنت وای خدا سرت تنت وای چه شد پیرهنت کشتۀ بینشان من
: امتیاز
|
مدح و مناجات با سیدالشهدا علیهالسلام
من اگر از تو دمی دم نـزنم میمـیـرم لحـظهای از تو اگر دل بکـنم میمیرم من به نان و نمک سفرهات عادت دارم نمـک روضه نـگـیـرد بـدنـم میمـیرم صبح و شب عشق تو را رو به خدا جار زدم شـهـد نامت بـرود از دهـنـم میمـیـرم دور تـا دور مـرا یـاد شـمـا پُـر کـرده از کسی غیر حـسین دم بـزنم میمیرم کشتۀ عـشق تو را حـوصله دنیا نیست من که در حسرت زائر شدنم میمیرم
: امتیاز
|
مدح و مناجات با سیدالشهدا علیهالسلام
آب روی مـاست گــریـه آبـروداریـم ما با لباس مشکیات عمریست خو داریم ما باطهارت بودن از ارکان مجنون بودنست حرف لیلا میشود هرجا وضو داریم ما چشم ما بیاشک بیخیراست، بیخیرش نکن! که فقط از دار دنـیـا دو سـبـو داریـم ما حرف ما در روضهها با اشک گفته میشود درمیان گـریـه باهـم گـفـتـگـو داریـم ما دامن آلـوده شـدیم اما تو پاکـش میکـنی روسیاه از غـفـلـتـیـم اما رفـو داریـم ما حضرت عباس حامی علمداران توست! چه هراس از این و آن وقتی عمو داریم ما هرکسی دل را به دستت داد از مردم برید تا که دریا هست کی سودای جو داریم ما؟! خوب و بد ما به حـسیـنیه پناه آوردهایم! خوب و بد از پرچم تو رنگ و بو داریم ما! آرزوی کربلا بر پـیرها که عـیب نیست کـربـلایـی نـیـسـتـیـم و آرزو داریـم ما! شهر با یک یاحـسین ما معـطر میشود هرکجا نام تو باشد های و هـو داریم ما لحظههای آب خوردن هم بفکر روضهایم بغض خشکیّ لب و بغض گلو داریم ما در غمت آیات قرآن روضهخوانی میکنند آب دریا و بیابان روضهخوانی میکنند
: امتیاز
|
مدح و مناجات با سیدالشهدا علیهالسلام
هرچه را خواهی بگیر از ما ولی غم را مگیر غم دوای دردهای ماست مرهم را مگیر منعمان هرگز مکن از همنشینی با خودت از فـقـیران بهترین لذّات عـالم را مگیر صد بلا رد میشود با قطره اشکی بر حسین پس خدایا در بلاها اشک نم نم را مگیر چند مـاهی میشود تـنهـا دعـای ما شده ای خدا از عاشـقـان ماه محرم را مگیر بیـرقت را سالها در دسـتهها برداشـتیم یا حسین از دست ما امسال پرچم را مگیر گریه بین روضههای دست جمعی بهتر است نعمت مرثیه خواندنهای با هم را مگیر فیض میبردیم از یک آه سوزان بر حسین یا رب از سینه زنان فیض دمادم را مگیر در لـباس رزم با کـفـار خـونـم را بریز در میان رختخواب مرگ جانم را مگیر
: امتیاز
|
مدح و مناجات با سیدالشهدا علیهالسلام
ای خـورده گـره با غـم تو کـلّ وجـودم ای لـذتِ سرمـستیام! ای بود و نبـودم! عـمـری شـدهام عـازمِ دریـای نـگـاهـت در راهِ رسیدن به تو، بیتاب، چو رودم صدپـاره شود دفـترِ اشعارِ من ای کاش روزی، اگر از چـشمِ سیاهت، نـسرودم رفتن...، نرسیدن، نرسیدن، نرسیدن... وقتی نرسم پیشِ تو، از عمر چه سودم؟! یکبار فـقـط کربوبلا رفـتن و مُـردن این ذکـر شده، ذکـرِ دلانگـیـزِ سـجـودم
: امتیاز
|
مدح و مناجات با حضرت سیدالشهدا علیهالسلام در روز عرفه
عـرفه آمـد و مـهـمـان حـسـیـنـیم هـمه خـیره بر رحـمت دسـتان حسیـنیم همه عـرفه آمد و ما کـرب و بـلایی نـشدیم باز هـم پـاره گـریـبان حـسـیـنـیـم هـمه وسط روز رسـیـدیم و هـمه میبـیـنـنـد عاشق و بیسر و سامـان حسیـنیم همه دردمـندانه به دنـبـال طـبـیـبی هـسـتـیم در پـی نـسـخـۀ درمـان حـسـیـنـیم همه حرفِ جـود است بیا ذکـر کریم آوردم عـاشـق ذکرِ حـسـن جان حسـینیم همه ذکرِ الـعـفـو نـگـفـتـیـم ولی بخـشـیـدنـد ما بدهـکـار به احـسان حـسـیـنـیم همه او مـنـاجـات کـنـد کـار هـمه میگـیـرد تشـنـۀ وادی عـرفـان حـسـیـنـیـم هـمـه عید قربان شده نزدیک، بگو با اصحاب در ره عـشـق به قـربـان حـسـینیم همه اشک ما خـرج برای غـم اغـیـار نـشد روزگاری است که گریان حسینیم همه آتش سینۀ ما از غـم یک بیکـفن است داغـدارِ تـن عــریـان حـسـیـنـیـم هـمـه چشمهایش سرِ تشـنه شدن از کار افتاد کـشـتگـانِ لب عـطـشان حـسـیـنیم همه دشمنش هم نشد از رحمت دستش محروم مـات از جـود فـراوان حـسـیـنـیم هـمه خیزران؛ سنگ نوک نیزه مراعات کنید ما اسـیـر لب و دنـدان حـسـیـنـیم هـمه
: امتیاز
|
مدح و مناجات با حضرت سیدالشهدا علیهالسلام
هر کجا مینگرم نقش تو پیداست حسین همه جا مجلس تکریم تو برپاست حسین تو چه کردی که زمان با تو موافق شده است تا ابد رایت گلگون تو بر جاست حسین رمـز پایـندگی آئین شهادت طلـبیاست آنچه در نهضب سرخ تو هویداست حسین پـرورش یافـته دامن وحی است و ولا تربیت یافـته مکـتب زهـر است حسین مرگ از دیدن آن منظره لرزید بخویش قامت آن روز که با زخم بیاراست حسین مادرش گفت سپردم به تو او را یا رب هدف تیر بود از چپ و از راست حسین ای خـدا یـاور او باش که در دشت بلا یار و انصار ز کف داده و تنهاست حسین چه کسی گفت که در کرب و بلا خورد شکست فـاتح بیبـدل عـرصه هیجـاست حسین گو محال است کند خم سر تسلیم به خصم سـرو حُـرّیت و آزادگـی ماست حسین فصل وصل است، شکوفد گل زخم از بدنش سر و تن داده و سرگرم تماشاست حسین کهـنگی را بسرا پـرده او راهی نیست هر زمان تازهتر از تازه و زیباست حسین هان مبادا که دمی دامنش از دست دهیم زانکه فریاد رس روز مباداست حسین در شـب اول قـبـر آیـد و پـرسـد ما را آن قدر شخص شریفی است و آقاست حسین
: امتیاز
|